شیعه کشی؛ چرا!؟
شیعه کشی؛ چرا!؟
شیعیان پاکستان، افغانستان، عراق و حوثی های یمن نخستین قربانیان تقویت جریان های سلفی و وهابی بودند. متاسفانه جهان غرب با این تلقی که همه شیعیان به نوعی وابسته به ایران هستند و ایران نیز طبیعت ضد استکباری دارد، در مقابل این جنایات سکوت کر د زیرا این کشتارها را نوعی انتقام جوئی از ایران می داند.
جمعه ۷ تير ۱۳۹۲ ساعت ۲۰:۱۷
کد مطلب: 1642
قتل دردناک شیخ حسن شحاته یکی از روحانیون بزرگ شیعه مصر و ۴ تن از پیروان اهل البیت علیهم السلام در مصر فاجعه دردناکی است که بی تردید پی بردن به چرائی شکل گیری این حادثه نیازمند یک تجزیه و تحلیل جسورانه است.
اساسا پس از پیروزی انقلاب اسلامی بدون مبالغه شرایط سیاسی جدیدی بر منطقه حاکم شد. جهان اسلام و بطور مشخص مسلمانان پس از ۱۴۰۰ سال که از ظهور اسلام می گذشت به ظرفیت های دینامیکی اسلام برای دولت سازی و مقابله با استعمارخارجی پی بردند.
لذا شورش ها و قیام های پراکنده ای در جهان اسلام بویژه در یمن، مصر، سوریه، عراق و عربستان صورت گرفت اما این شورشها به سر انجام قابل قبولی نرسید.
دلیل این شکست چیست؟ اولا این شورشها نوعا بصورت هرم وارونه و بدون وجود یک رهبری کاریزماتیک صورت گرفت و لذا از سوی حاکمان این کشورها بیرحمانه سرکوب شدند.
حلقه مفقوده این قیام ها تکیه مردم مسلمان به برخی از جریان های سیاسی مانند اخوان المسلمین بود که نوعا فاقد مرجعیت لازم وپایگاه مردمی بودند.
هر چند آموزه های دینی جوهره این قیام ها را تشکیل می داد اما سازمان یافتگی این نوع حرکتها بشکلی غیر منسجم وتحت تاثیر پیروزی انقلاب اسلامی و بصورتی احساسی صورت گرفت و به همین دلیل با ناکامی مواجه شدند.
برخی قدرت ها که به ماهیت ضد استکباری انقلاب اسلامی پی برده بودند با بهره گیری از سازوکارهای خشونت آمیز تلاش کردند تا از تکرار تجربه ایران در کشورهای منطقه جلوگیری کنند.
یکی از رهبران جریان اخوان المسلمین سوریه می گوید زمانی که انقلاب اسلامی ایران پیروز شد اخوان المسلمین سوریه آن را سر آغازی برای سرنگونی رژیم های لائیک عرب تلقی کردند
وی می افزاید با همین نگاه اخوان المسلمین سوریه در سال ۱۹۸۲ در شهرهای حماء و حمص علیه دولت وقت سوریه شورش کردند اما به دلیل این که این حرکت فاقد یک مرجعیت قابل قبول مردمی بود با شکست مواجه شد. لذا جریان های سکولار عربی ، لیبرالها وقومیت گراها سریعا خلاء های سیاسی را با حذف جریان های اسلام گرا پر کردند.
علیرغم بی اعتقادی قومیت گرایان عرب به ظرفیت های اسلام برای دولت سازی، تلاش کردند تا نوعی تقابل ایدئو لوژیکی میان اسلام گرایان سنتی و سلفی با تشیع به میدان داری ایران ایجاد کنند.
در عراق و کشورهای حوزه خلیج فارس نگاه تهاجمی و پرخاشگرانه اسلام گرایان سلفی نسبت به شیعیان پر رنگتر از سایر کشورهای عربی بود اما این نگاه به مرحله تخاصم و تصادم میان شیعه و سنی نرسید.
با این حال زمینه سازی فرهنگی و روانی برای ایجاد یک تقابل قهری میان شیعه و سنی آغاز شد که شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی با بهره گیری ظریف و ماهرانه از حوادث تاریخی در ایجاد زیر بنای فکری میان اسلام گرایان سنتی وشیعیان نقش دارند.
در عربستان یکصد شبکه ماهواره ای با چرخش مالی سالانه ۱۰ میلیارد دلار در تشدید جریان های ضد شیعی و تقویت انگیزه های سلفی گری در میان جوانان عرب مشارکت فعال داشته اند.
عربستان در طول ۳۰ سال گذشته بیش از ۶۰ میلیارد دلار برای شکل دهی جریان های فکری وهابی در جامعه الازهر مصر و تقویت شیوخ سلفی در این کانون دینی- فرهنگی مهم جهان اسلام هزینه کرده است.
شیعیان پاکستان، افغانستان، عراق و حوثی های یمن نخستین قربانیان تقویت جریان های سلفی و وهابی بودند. متاسفانه جهان غرب با این تلقی که همه شیعیان به نوعی وابسته به ایران هستند و ایران نیز طبیعت ضد استکباری دارد، در مقابل این جنایات سکوت کر د زیرا این کشتارها را نوعی انتقام جوئی از ایران می داند.
در قطر نیز بزرگترین کانون فتنه ضد شیعی با تاسیس شبکه الجزیره و حضور جریان های وابسته به اخوان المسلمین شکل گرفت.
حضور شیخ یوسف القرضاوی مفتی مصری الاصل قطر در برنامه های ثابت و هفتگی شبکه الجزیره صرفا برای دادن مشروعیت مردمی به این شیخ سلفی فتنه گر بود که به حق برخی رسانه های عربی به وی لقب مفتی ناتو داده اند.
شیخ یوسف القرضاوی نفوذ فوق العاده ای روی سلفی ها داشت هر چند به ظاهر سعی می کرد تا فاصله خود را از شیوخ وهابی عربستان حفظ کند.
وی برای تاثیر گذاری سیاسی بر جریان های دینی عربی ،اتحادیه علمای مسلمین را در دوحه پایه گذاری کرد. از آنجائی که متاسفانه در ایران همواره نگاه رهبران دینی به جریانهایدارای شاکله دینی یک نگاه احساسی و عاطفی است لذا برخی از شخصیت های محترم مذهبی در ایران از هیچ تلاشی برای تقویت اتحادیه علمای مسلمین که یک تشکلکاملا هدایت شده ومشکوک است فرو گذاری نکردند.
شیخ یوسف القرضاوی که بدون هیچ تردیدی دست پرورده سازمان های فراماسونری، صهیونیستی و جاسوسی غرب است نهایت استفاده سیاسی را از حضورشخصیت های مورد احترام ایرانی در اتحادیه علمای مسلمین به عمل آورد.
وی هیچگاه نسبت به کشتار الحوثی های یمن و شیعیان عراق و بحرین موضع شفافی نگرفت بلکه در تشدید فضای ضد شیعی نقشی کاملا تخریبی ایفا کرد.
از اشتباهات استراتژیکی در ایران، محاسبات کاملا شکلی و ظاهری است که تصور می شود مساله وحدت اسلامی با تشکیل برخی کنفرانس ها ودعوت از رهبران اسلامی کشورهای مسلمان به این کنفرانس ها قابل تحقق است.
این مساله اساسا بنا به دلایل تاریخی هیچگاه تحقق نخواهد یافت زیرا یقینا غرب و سازمان های جاسوسی و دستگاه های فراما سونری از وجود شکاف عمیق تاریخی میان مذاهب مختلف اسلامی آگاهی دارند و عناصر خود را برای تشدید این اختلاف در نهادهای اسلامی نفوذ می دهند.
شیخ یوسف القرضاوی در قطر، شیخ سلمان العوده، شیخ محمد العریفی در عربستان شیخ ولید الطباطبائی در کویت و شیخ محمد حسان در مصر از جمله شخصیت هائی هستند که با قطب نمای سیاسی سازمان های فراماسونری حرکت می کنند.
این در حالی است که در ایران همه تحت تاثیر شعار فریبنده وحدت اسلامی صادقانه اما ساده لوحانه برای تحقق این شعار تلاش می کردند اما در نهایت شیعیان در جریان وقایع اخیر منطقه بار دیگر به اصطلاح از پشت خنجر خوردند.
یکی از اشتباهات بزرگ، تقویت جنبش های به ظاهر جهادی فلسطین از جمله حماس بود که همه شاهد بودند که چگونه این جنبش راه خود را از حزب الله شیعه جدا کرد و در صف وهابی ها و سلفی ها علیه دولت سوریه قرار گرفت.
عبدالعزیز الدویک رئیس سابق پارلمان فلسطین و یکی از رهبران پر نفوذ حماس اخیرا در یک اظهار نظر عجیب اعلام کرد که جهاد علیه دولت سوریه واجب تر از جهاد علیه اسرائیل است!
خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی و اسماعیل هنیه نخست وزیر دولت حماس نیز صریحا از گروه های سلفی تکفیری سوریه جانبداری کردند و حتی نیروهای خود را علیه دولت علوی سوریه بسیج کردند.
این امر و حوادث بحرین ، یمن ، سوریه ، عراق ، لبنان و مصر باید به تغییر نگاه رهبران سیاسی و دینی ایران نسبت به همنوائی با برخی جریان های سلفیگرا کمک کند.
بدون هیچگونه مجامله و خارج از الفاظ دیپلماتیک و بدون پرده پوشی اساسا خط شیعه با خط سلفی های تکفیری که لعابی اسلامی هم دارند هیچگاه در یک نقطه تلاقی نمی کنند.
شیعیان منطقه مخصوصا حزب الله باید ازهدر دادن ظرفیت های خود برای کمک به فلسطنیان پرهیز کنند و خط کشی جدیدی را با جنبش های فلسطین ایجاد کنند.
شیعیان مصر را می توان نخستین قربانیان جریان های اسلام گرا پس از موج بیداری اسلامی تلقی کرد که اگر دولت اخوان المسلمین مصر به رهبری محمد مرسی تقویت شود بسیاری از شیعیان مصر در آتش این دولت اموی خواهند سوخت
لذا ذوق زدگی در مورد تشکیل دولت های اسلام گرا در مصر و تونس و لیبی با واقعیت های میدانی و عقیدتی موجود در جهان عرب سازگاری ندارد زیرا تجربه ثابت کرده که سکولارهای عرب حداقل با مذهب شیعه دشمنی آشکار ندارند اما اسلام گرایان حاضرند با شیطان پرستان همکاری کنند اما با شیعیان در یکمسجد نماز نخوانند!.
به همین دلیل باید نگاه دستگاه دیپلماسی ایران به اسلام گرایان مصر تغییر کند و سازوکار جدیدی را برای همکاری با لیبرالهائی مانند محمد البرادعی، حمدین صباحی و عمرو موسی تعریف کند.
در غیر این صورت منطقه در آینده شاهد کشتار شیعیان بیشتری خواهد بود که در آنصورت تقابل جریان های شیعه و اسلام گرایان سنتی که خواست آمریکا و صهیونیستها است تشدید خواهد شد.
Share/Save/Bookmark
مرجع : حسن هانی زاده