آیدین آلتای، پژوهشگر ترکیه‌ای
آیدین آلتای، پژوهشگر ترکیه‌ای
 
جریان گولن؛ تکفیری‌های کت‌شلواری
گولنیست‌‌ها می‌گویند، می‌شود «اشهد ان محمدا رسول‌الله» را از اذان حذف کرد
آیدین آلتای، پژوهشگر ترکیه‌ای معتقد است، ضدیت با ایران و دوستی با اسرائیل دو محور اصلی سیاست‌های یک جریان انحرافی اسلام‌گرا موسوم به جماعت گولن است. او می‌گوید: گولنیست‌‌ها می‌گویند، می‌شود «اشهد ان محمدا رسول‌الله» را از اذان حذف کرد
جمعه ۱۵ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۴۰
کد مطلب: 2533
به گزارش «آرماگدون» ، آیدین آلتای، روزنامه نگار و پژوهشگر کرد ترکیه‌ای از پژوهشگران عرصه سیاست و فرهنگ ترکیه است. او سردبیر سایت خبری تحلیلی «۷sabah» هم هست. آلتای اطلاعات جالبی در مورد فعالیت‌های جریان گولن و پشت صحنه فعالیت‌های این گروه برای مقابله با اسلام انقلابی در منطقه دارد. با او درباره این جریان به گفت‌وگو نشستیم.
او می‌گوید: «جریان گولن در مواقع بسیاری در برابر احکام قرآنی و عقاید اسلامی حتی ایستادگی می‌کند. این نوع اقدامات با نظریه «حجاب جز واجبی از اسلام نیست» آغاز شد و اکنون به حدی جرات اهانت به شخصیت‌های اسلامی مسلمانان را پیدا کرده است که قائل است می‌توان قسمت «اشهد ان محمدا رسول الله» را از اذان حذف کرد. این جماعت کار را به جایی رسانده که حماس و حزب الله را به عنوان گروه‌های تروریستی می‌شناسد اما جنایات اسرائیل را به عنوان دفاع از خود مشروع می‌داند.» بخش دوم از این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

در نظر فتح الله گولن رابطه دین و سیاست چطور باید باشد؟ تا جایی که اطلاع دارم گولن در صف مخالفان مرحوم اربکان قرار داشت، چه تفاوتی در نوع نگاه این دو فرد و جریان نسبت به رابطه اسلام و سیاست وجود دارد؟
حقیقت آن است که جریان گولن هیچ گاه خارج از جهان سیاست نبوده است. اما در میدان سیاست به جای حمایت از افراد و حزب‌های دارای هویت اسلامی حمایت خود را شامل حامل جریانات و احزاب لائیک و چپ کرده است. دلیل این موضع‌گیری‌هایشان نیز در این است که جماعت گولنی هر جریان، حزب و طریقتی را که هم‌چون آن‌ها نباشد را باطل و ناحق می‌داند و در ساحت اسلامی هیچ رقیب و آلترناتیوی را برای خود بر نمی‌تابد. در واقع وجود یک حزب یا جریان اسلامی که دارای نوع فهمی متفاوت از آنان بوده و دارای گرایشاتی امتی، واحد اسلامی و منافع کل جهان اسلام باشد برای آنان به مثابه یک تهدید جلوه می‌کند. این یک دلیل مخالفت گولن با مرحوم اربکان بود.
دلیل دیگری که می‌توان بیان کرد این است که مرحوم اربکان در حزب خود مواضع بسیار سخت و تندی در برابر اسرائیل و آمریکا از خود به نمایش می‌گذاشت. این نوع نگاه اربکان طبیعی بود که با سیاست و پروژه نزدیکی به غرب و منافع آمریکایی- اسرائیلی جماعت گولن در تضاد بود. با توجه به این واقعیت اربکان هم جماعت گولن و هم محور آمریکا- اسرائیل را سخت ناراحت می‌کرد. برای همین هم با بر سر کا رآمدن حزب رفاه در ترکیه اصلی‌ترین ناراحتی و نارضایتی را جماعت گولن احساس می‌کرد.
جماعت گولن را آمریکا و اسرائیل از خارج تحت نظارت دارند. برای همین است که در دوره یک ساله حکومت اربکان در کنار سخت‌ترین فشارهایی که آمریکا و اسرائیل از خارج از کشور به دولت او متوجه کردند در داخل نیز سخت‌ترین حملات را جماعت گولن به دولت داشت. نتیجه این اتحاد عناصر خارجی و داخلی در نهایت منجر به کودتای مشهور ۲۸ فوریه شد. هر میران هم که تلاش شود تا این کودتا را مرتبط با عوامل نظامی بدانند اما واقعیت آن است که پدر فکری این حادثه فتح الله گولن و آمریکا و اسرائیل بودند که از ارائه طرح و ایده برای او هیچ دریغی نمی‌ورزیدند.
باید بگوییم که اکنون وقتی برمی‌گردیم و نتایج کودتای ۲۸ فوریه را مطالعه می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که این کودتا کودتایی علیه کل جهان اسلام بود چرا که پای پروژه D۸ در میان بود. چرا که در منطقه علاوه بر ایران کشوری دیگری که هم عرب نبود و هم سنی بود پیدا شده بود که اسرائیل را صهیونیست می‌دانست، آمریکا را شیطان بزرگ می‌خواند و از سوی دیگر سعی داشت تا با ایران رابطه خوبی داشته باشد. وقتی این مسائل را در نظر می‌گیریم به راحتی می‌توان میزان همکاری جماعت گولن و محور آمریکا- اسرائیل را تشخیص داد و متوجه شد که آنان در راه یک هدف واحد دست به دست هم داده‌اند. بدین ترتیب بود که در برابر اسلام‌خواهی اربکان یک «اتحاد مقدس» برای خود تشکیل دادند.
برنامه آن بود که پس از اقدامات لازم و سقوط دولت اربکان روابط با آمریکا و اسرائیل بار دیگر عادی شود و خصوصا برای زمینه سازی برای اجرای پروژه خاورمیانه بزرگ، پروژه‌های آماده‌سازی‌ای مانند پروژه «گفتگوی ادیان» و در ادامه آن پروژه «اتحاد فرهنگ‌ها» پیش‌بینی شد تا درنهایت پروژه‌ای که خاورمیانه را تبدیل به یک جهنم واقعی می‌کرد یعنی پروژه «خاورمیانه بزرگ» به اجرا درآید.
نخستین گام برای این طرح‌ها کودتا علیه اربکان و سرنگون سازی او، تعطیل کردن حزب او و ایجاد انشقاق در میان گفتمان او و تبدیل کردن آن به حزب‌ها و جریان‌های مشابه و تاسیس حزبی جدید در راستای خدمت به آمریکا و اسرائیل بود. اما کار به این جا ختم نمی‌شود و پروژه بر سر کار آوردن حزب جایگزین نیز بسیار با مهارت برنامه‌ریزی می‌شود. به این ترتیب اردوغان دستگیر می‌شود و به عنوان چهره‌ای ستم دیده از اقدامات مخالفان در کشور مطرح می‌شود. در این دوره‌ای‌ که او در زندان به سر می‌برد دوستان او در بیرون دست به تاسیس حزب خواهند زد.
طبیعی است که مردم همواره به سیاستمدار و طیف ستم دیده گرایش خواهند داشت. به این ترتیب حزب عدالت و توسعه تشکیل می‌شود و بر سر کار می‌آید. به این ترتیب روابط با آمریکا و اسرائیل بار دیگر عادی شد و طرح‌هایی که توسط جماعت و شرکایش (آمریکا و اسرائیل) تهیه شده بود به حزب حاکم تقدیم شد و متاسفانه دیدیم که نخست وزیر اربکان تمام این طرح‌ها را به مرحله عمل آورد. اصلی‌ترین گام این طرح‌ها نیز در سر مساله بهار عربی در سوریه به وقوع پیوست که اصلی‌ترین هدف آن تامین امنیت خارجی اسرائیل است. اسرائیل که سال ۲۰۰۶ از حزب الله شکست خورده بود، در سال ۲۰۰۸ نیز از حماس در غزه شکست خورد و متوجه شد که در همه این قضایا این سوریه است که عاملیت حمایت از این جریانات را بر عهده دارد برای همین جریان شورشی‌ها را به این شکل در این کشور به بار آورد. تاسف آور است که در این جریان نیز نقش اصلی به ترکیه داده شد. اگر بخواهم پاسخم را به صورت اجمال بگویم باید بگویم که روابط حزب عدالت و توسعه و جماعت گولن بر اساس منافع و هماهنگی‌های مشترک است که اصلی‌ترین آن خدمت به آمریکا و اسرائیل است. در این میان این جماعت گولن است که نقش حلقه رابط میان آمریکا و حزب حاکم را برعهده دارد.
با این توضیحات کلیت روابط جریان گولن با آمریکا و غرب را شما چطور تبیین می‌کنید؟
هم چنان که پیش‌تر نیز توضیح دادم جریان گولن جریانی است که در اصل رو به سوی غرب دارد. این جریان در پی ترکیه‌ای است که رابطه سازنده‌ای با کشورهای جهان اسلام نداشته باشد در عوض ترکیه‌ای در کنار جبهه غرب و همراه آمریکا و اسرائیل باشد. حقیقت آن است که در تفکر جماعت گولن، آمریکا-اسرائیل و جهان غرب هیچ ضرری برای کسی ندارند. با در نظر گرفتن این نوع دید است که متوجه می‌شویم چرا جماعتی که هیچ تلاشی برای همراهی و اتحاد گروه‌ها و تشکل‌های پاره پاره اسلامی از خود بروز نمی‌دهد با تلاش بسیاری طرح گفتگوی ادیان را مطرح می‌کند.
یا در مواقع بسیاری در برابر احکام قرآنی و عقاید اسلامی حتی ایستادگی می‌کند. این نوع اقدامات با نظریه «حجاب جز واجبی از اسلام نیست» آغاز شد و اکنون به حدی جرات اهانت به شخصیت‌های اسلامی مسلمانان را پیدا کرده است که قائل است می‌توان قسمت «اشهد ان محمدا رسول الله» را از اذان حذف کرد. این جماعت کار را به جایی رسانده که حماس و حزب الله را به عنوان گروه‌های تروریستی می‌شناسد اما جنایات اسرائیل را به عنوان دفاع از خود مشروع می‌داند.
درباره این نگاه آن‌ها به اسرائیل شاهد بودیم که در قضیه کشتی «ماوی مرمره» عنوان کردند «کسانی که در حمله اسرائیل به کشتی مماوی مرمره کشته شده‌اند شهید محسوب نمی شوند.» و در پاسخ به اعتراضاتی که در این موضوع به آنها شد گفتند که «اسرائیل دولت حاکم آن منطقه است و باید آن‌ها از اسرائیل برای این اقداماتشان اذن می‌گرفتند.» و به این ترتیب مشروعیت سیاسی حقوقی کاملی برای دولت رژیم صهیونیستی قائل شدند. در مورد نوع دید فتح الله گولن که ساکن آمریکا است نسبت به این کشور هم که هیچ جای صحبتی حتی وجود ندارد. معلوم است که سرایی که اکنون در آن اقامت دارد در برابر کدام خوش خدمتی‌ها به او داده شده است. گولن تبدیل به مفتی درباری «شیطان بزرگ» شد و برای همین حال در برابر آن خدماتش هر کاری که می‌خواهد می‌تواند بکند.
نوع دید آنان نسبت به ایران و انقلاب اسلامی به چه نحوی است؟
اگر بخواهم کلیت نگاه آنان به این مسائل را برای شما تبیین کنم باید بگویم همه چیز تابع قانون «دوستی با اسرائیل و دشمنی با ایران» است. در واقع سیاست محوری جماعت گولن -یعنی دوستی با اسرائیل و آمریکا- که با عاملیت حزب عدالت و توسعه طرح‌هایش را به منصه ظهور می‌رساند در موضوع سوریه نیز تابعی از این اصل است و هدف از فشارها بر سوریه مورد هدف قرار دادن ایران در منطقه است. از سوی دیگر با بهانه قرار دادن قضیه سوریه شاهد هستیم که در مورد شیعیان و علویان از چه بیان و گفتمانی استفاده می‌کنند.
در همین راستا پروپاگاندای بزرگی با مرکزیت جماعت گولن در ترکیه به راه افتاد. هدف این پروپاگاندا افترا، تحقیر و اتهام‌هایی که در ذهن هم نمی‌گنجد به شیعیان این کشور بود. با استفاده از تلویزیون و رسانه‌هایی که در دست داشتند هجم وسیعی از حملات را علیه شیعه سازماندهی کردند. فیلم‌های اختصاصی این موضوع، سریال‌ها و فیلم‌های مستند مختلفی در این راستا تولید کردند. هدف از این همه تلاش نیز در واقع دست و پا کردن ادله و شرایطی برای ناحق و باطل نشان دادن انقلاب ایران و غیر اسلامی دانستن آن، بود.
آنان در تمام مدارس، کالج ها، دانشگاه‌ها، خوابگاه‌ها و کلاً در تمام نهادهای تحت مدیریت و نظارتشان ایران و تشیع را به عنوان یک تهدید جدی تبلیغ می‌کنند. حال باید این سوال را پرسید که آیا اصلاً خود اسرائیل تا این حد نسبت به این تبلیغات واکنش منفی دارد؟
Share/Save/Bookmark
مرجع : تسنیم